سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
منوی اصلی
مطالب پیشین
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
لینک دوستان
آرشیو مطالب
عملیات های دفاع مقدس
وصیت نامه شهدا
وصیت شهدا
ابر برچسب ها
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :46
بازدید دیروز :3
کل بازدید :11975
تعداد کل یاد داشت ها : 28
آخرین بازدید : 103/2/16    ساعت : 10:9 ع
امکانات دیگر

 

رفته بود مکه؛ وقتی برگشت رفتیم دیدنش؛ قبل از اینکه وارد اتاق بشویم، چشمم در راهرو افتاد به یک تلویزیون رنگی.

 

همه ما یه جورهایی با بیت‌المال سر و کار داریم، از دانش آموزی که روی نیمکت کلاس می‌نشیند تا کارگر و کارمندهایی که در اداره و کارخانه‌ها کار می‌کنند، حتی زنی که خانه‌دار است. فرقی نمی‌کند که بیت‌المال چطوری در زندگی‌هایمان نقش دارد، مهم این است که چگونه آن استفاده می‌کنیم و چقدر مراقب هستیم که بیت‌المال وارد مسائل شخصی‌مان نشود.

تنها سوغاتی که برونسی از حج آورد

روایتی که در ادامه می‌خوانید، به نقل از «صادق جلالی» از همرزمان شهید «عبدالحسین برونسی» است که به توجه ویژه این شهید به بیت‌المال اشاره دارد.

                                                            ***

ادامه مطلب...



 نوشته شده در  یکشنبه 92/7/21ساعت  12:47 عصر


      

فرازی از وصیت نامه شهید شهرام چنانی چابکسوار

 

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

با عرض سلام به پیشگاه مقدس ولی عصر (عج) و نائب بر حقش امام روحی له الفداء و با عرض سلام به خدمت خانواده های شهدا و ملت شهید پرور ایران .

خدایا هنگامی دارم این قلم را به چرخش در می آورم که آلوده ام به گناه خدایا پناه می برم به تو از کوله بار گناهان خدایا پناه می برم به تو برای اینکه نتوانستم شکر نعماتت را آنچنان که باید انجام دهم . خدایا پناه میبرم به تو برا ی اینکه هنگامی که مرا به سوی خودت خواندی به سوی شیطان رفتم . خدایا پناه می برم به تو برای اینکه دیر به سوی تو روی آوردم . خدایا پناه می برم به تو برای اینکه هنگامی که گناهی انجام دادم دیر توجه کردم خدایا پناه می برم به تو برای اینکه در دنیا فرصت را غنیمت نشمردم و دلم را با یاد تو زنده نکردم و از یاد تو غافل بودم . خدایا پناه می برم به تو که نتوانستم کلامت را در روی زمین به مرحله اجرا در آورم و خدایا پناه می برم به تو برای اینکه نتوانستم رضایت تو را جلب کنم . بدون شک با رفتن من این نه اولین شهیدی است که این انقلاب در راه رسیدن به اهداف خود می دهد و نه آخرین آن .

ادامه مطلب...



 نوشته شده در  دوشنبه 92/7/15ساعت  12:28 عصر


      

داخل مقر عملیات از شهید همت  پرسیدم :

حاجی چی شده؟ چه اتفاقی افتاده ؟ با حالت عجیبی که قابل توصیف نیست،گفت:امام پیام داده اند، فرمو ده اند جزایر مجنون باید حفظ شود. دائم با دست به پیشانی اش می زد و این جمله را تکرار می کرد: امام پیام داده اند،...فرمان داده اند.از عشق وعلاقه او به امام  خبر داشتم ، ولی تا آن لحظه چنین صحنه ای ندیده بودم

ادامه مطلب...


برچسب ها : شهدا-عملیات- امام-شهیدهمت-ولایت مداری-گردان  ,



 نوشته شده در  یکشنبه 92/7/14ساعت  12:15 عصر


      

سپاه که کم کم شکل گرفت ، عبدالحسسن دیگر وقت سر خاراندن هم پیدا نمی کرد. بیست و چهار ساعت سپاه بود ، بیست و چهار ساعت خانه.  خیلی وقت ها هم دائماً سپاه بود. اول ها حقوق نمی گرفت. بعد هم که به اصطلاح حقوق بگیر شد ، حقوقش جواب خرج و مخارجمان را نمی داد. برای همین ، کار بنایی هم قبول می کرد. اکثراً شب ها می رفت سرکار  .

آن وقت ها خانه ما طلاب بود. جان به جانش می کردی ، چهل متر بیشتر نمی شد  . چند دفعه بهش گفته بودم : این خونه برای ما دست و پاش خیلی تنگه ، ما الان پنج تا بچه داریم ، باید کم کم فکر جای دیگه ای باشیم   .

هیچ وقت ولی مجال فکر کردنش هم پیش نمی آمد ، تا چه برسد که بخواهد جای دیگری دست و پا کند. اول ، چشم امیدم به آینده بود ، ولی وقتی جنگ شروع شد ، از او قطع امید کردم . دیگر نمی شد ازش توقع داشت  .

یک ماه رفت برای آموزش . خودم دست به کار شدم . خانه را فروختم و یک چهار راه بالاتر ، خانه بزرگتری خریدم . خاطره آن روز، شیرینی خاصی برام دارد ، همان روز که داشتیم اثاث کشی می کردیم ؛ یادم هست وسایل زیادی نداشتیم ، همان ها را با کمک بچه ها می گذاشتیم توی فرقون و می بردیم خانه جدید .یک بار وسط راه ، چشمم افتد به عبدالحسین . از نگاش معلوم بود تعجب کرده . آمد جلو. یک ماه ندیده بودمش . سلام و احوالپرسی که کردیم ، پرسید: کجا می رین؟  !

ادامه مطلب...



 نوشته شده در  چهارشنبه 92/7/10ساعت  1:2 عصر


      

تحت هیچ شرایطی اما را تنها نگذارید و نه تنها با شعار بلکه با عمل و ایثار جان به پیروی از فرامین ولایت فقیه همت گمارید.

(شهید اصغر سیبی)

 

خدا را سپاس بی کران می گویم که مرا یاری نمود که امام را دریابم و در جبهه حق علیه کفر حاضر شوم.

(شهید مصطفی کرانی)

 

راه نجات ما گوش بهفرمان ولایت فقیه که همان رسول الله است.

(شهید حسین اخلاصی زنگنه)

 

سوگند به لحظه غلتیدن در خون خودم که به جز خدا هیچ چیز قدرت جاذبه یک جوان 17 ساله را به سوی جبهه ها ندارد.

(شهید کیومرث جعفری)

 

از شما می خواهم سعی کنید که تمام اعمالتان، حتی اعمال بسیار ریزتان فقط برای رضای خدا و قرب او باشد.

(شهید جعفر نیری)

 

شهید همچون قلب است که به اندام های خشک مرده و بی رمق جامعه خون خویش را می رساند.

(شهید غلامرضا سیاه کمری)

 

 




 نوشته شده در  چهارشنبه 92/7/10ساعت  8:27 صبح